رابطه-قصد-و-رضا-در-اعمال-حقوقی-با-تاکید-بر-دیدگاه-امام-خمینی
رابطه قصد و رضا در اعمال حقوقی با تاکید بر دیدگاه امام خمینی
فرمت فایل دانلودی: .doc
فرمت فایل اصلی: doc
تعداد صفحات: 35

 رابطه قصد و رضا در اعمال حقوقی با تاکید بر دیدگاه امام خمینی
نوع فایل: word
قابل ویرایش 35 صفحه

مقدمه:
به طور کلى، در تمام نظامهاى حقوقى، اراده اشخاص در تحقق اعمال حقوقى نقش اصلى و اساسى را ایفا مى‏کند و عقود و ایقاعات به اراده افراد نسبت داده مى‏شود. در فقه اسلامى نیز اراده اشخاص در ایجاد تعهدات از موقعیت مهم و اساسى برخوردار است. فقیهان در روند شکل‏گیرى اعمال حقوقى (عقود و ایقاعات) نقش اراده را بیش از هر عامل دیگرى دانسته و الفاظ و افعال و سایر وسایل اعلام اراده را به تنهایى و بدون کاشفیت‏یا سببیت‏یا مبرزیت آنها نسبت‏به اراده متعاقدان، موجد هیچ تکلیف و تعهدى نمى‏دانند. مفاد قاعده «العقود تابعة للقصود» نیز مؤید چنین دیدگاهى است. بر اساس قاعده مزبور فقدان انشاى مدلول عقد، مانع تحقق آثار حقوقى است و عمل بدون قصد و اراده طرف عقد تهى و بى‏اعتبار است.
بنابراین، عقود و ایقاعات اگرچه با اعتبار و جعل عقلا و شارع از اسباب ایجاد تعهد به شمار مى‏آیند، ولى موضوع اعتبار عقلاء و شارع زمانى محقق مى‏شود که شرایط اساسى و ضرورى آنها موجود باشد و از جمله شرایط اساسى، قصد و رضاى طرفین عقد و به تعبیرى اراده آنهاست. حتى مى‏توان گفت: اراده وقصد از شرایط درستى عقد نیستند بلکه از شرایط تحقق و تکوین آن مى‏باشند. امام خمینى در کتاب البیع در این زمینه مى‏گوید: اراده و قصد از شرایط درستى عقد و شرایط طرفین آن نیست; زیرا شرط هر چیزى بعد از عناصر مؤثر در حقیقت و ماهیت آن ملاحظه مى‏شود و با توجه به اینکه حقیقت عقد از شرایط عقد و شرایط طرفین نیست و اراده و قصد نیز در تحقق ماهیت عقد دخیل است وجود قصد و اراده شرط عقد و شرط دو طرف آن نخواهد بود بلکه در تحقق و تکوین اصل ماهیت عقد مؤثر است. (1) بنابراین، نقش اراده (قصد و رضا) در تحقق اعمال حقوقى امرى روشن است. در این مقاله حقیقت اراده، عناصر و مراحل شکل‏گیرى آن را بررسى خواهیم کرد.

فهرست مطالب:
مقدمه
ماهیت اراده
عقیب داع درکنا الملائما شوقا مؤکدا ارادة سما
تحلیل روانى اراده
رابطه قصد و رضا
پى‏نوشتها

منابع و مأخذ:
1. امام خمینى، کتاب البیع، ج 2، ص‏37: لکن کون ذلک من شرایط العقد و المتعاقدین غیر ظاهر، فان شرائط الشى‏ء تلاحظ بعد ما هو دخیل فى ماهیته او تحقق حقیقته، فلیس الایجاب و القبول من شرایط العقد وزان الشروط المصطلحة و القصد المذکور محقق لحقیقة المعامله لامن شرایط العقد و لاالمتعاقدین.
2 . ر. ک. به ابن منظور، لسان العرب، ماده رود، محمد بن مرتضى الزبیدى، تاج العروس، ماده رود; جوهرى، الصحاح فى اللغه، ماده رود.
3 . قاضى عبدالجبار معتزلى، فقه اکبر، امام ابى‏حنیفه ج‏6 صص‏54-55: محمد بحر العلوم، عیوب الاراده فى الشریعه الاسلامیه، ص‏21.
4 . سبزوارى، شرح منظومه، ص 184.
5 . صدرالدین شیرازى، الحکمه المتعالیه، ج 4، چاپ سوم، بیروت، انتشارات احیاء التراث العربى، 1981، ص‏113 و 114.
6 . ملاهادى سبزوارى، منظومه.
7 . صدرالدین شیرازى، پیشین، ص‏113 و114.
8 . محمدتقى آملى، درر الفوائد، ج‏2، ص‏78، چاپ تهران; وى براى اختیار انسان چهار مرحله مطرح مى‏کند:1- مرحله داعى (علم و ادراک شى‏ء) 2- شوق مؤکد براى تحصیل داعى‏3- عزم و تصمیم براى انجام و قطعیت آن امر 4- تحرک عملى براى ایجاد و تحقق غایتى که شخص اراده کننده عزم برآن گرفته است.
9 . غزالى دراحیاءالعلوم مى‏گوید:نیت و اراده و قصد عباراتى با معناى واحدند. اینها حالت و صفتى قلبى هستند که در دو امر آنها را در برگرفته است: علم و عمل ( غزالى، احیاء العلوم ،ج‏6، ص‏183.
10 . صدرالدین شیرازى، پیشین، ص‏113 و 114 .
11 . سنهورى، الوسیط، ج 1، ص 174، پاورقى 1; قره داغى، مبداالرضا فى العقود، ج 1، ص‏253 .
12 . میرفتاح مراغى، عناوین، عنوان‏32، ج‏2، ص‏86; مولى احمد نراقى، عواید الایام، ص‏159 و 160.
13 . مفردات، ص‏419، ماده قصد.
14 . هارون عبدالسلام، معجم مقاییس اللغه، ج 5، ص 95.
15 . همان جا.
16 . لسان العرب، شماره 36425، قاموس المحیط، ج‏1، ص‏329; مصباح المنیر، ج‏1، ماده قصد.
17 . مصباح المنیر، ج‏2، قاموس المحیط، ج 4، ص‏151.
18 . القواعد و الفوائد، ج 1، ص 114.
19 . مقصود شهید از عمل، همان ایجاب و قبول لفظى یا کتبى یا اشاره‏اى است.
20 . نائینى، اجود التقریرات; آیة‏الله خوئى، تقریرات درس اصول فقه، ج 1، ص‏89.
21 . برخى حقوقدانان در تعریف قصد مى‏گویند: «اراده Le Volente » عبارت از خواستن امرى است و بر دو قسم است: اراده حقیقى و اراده انشائى. اراده حقیقى نوعى فعالیت دفاعى است که به وسیله یک رشته تحریکات عصبى به وجود مى‏آید و امرى را مى‏خواهد. حقوقدانان این اراده را به پیروى از حقوق اسلام «قصد انشاء» تعبیر مى‏کنند. از این توضیحات روشن شد که مراد از قصد مورد لزوم در عقود و ایقاعات قصد انشاء است. لذا گفته مى‏شود: عقد واقع نمى‏شود مگر به قصد انشاء». (لنگرودى، ترمینولوژى حقوق شماره‏4319. برخى نیز از سه نوع قصد در انجام عمل حقوقى یاد مى‏کنند: مرحله قصد لفظ، مرحله قصد مراد استعمالى، مرحله قصد جدى و مرحله چهارم مرحله تحقق خارجى منشا.
22 . ابن منظور، لسان العرب، ج‏19 ص‏1663; فیومى، مصباح المنیر، ج‏1، ص‏246; قرطبى، تفسیر قرطبى، ج‏2، ص‏63، تفسیر آیه‏3 سوره مائده.
23 . قرطبى در تفسیر آیه «الا ان تکون تجارة عن تراض‏» مى‏گوید: تراضى در مصدر باب تفاعل است; زیرا تجارت بین دو نفر محقق مى‏شود; یعنى از رضاى دو نفر ناشى مى‏شود. (جامع احکام القرآن، ج‏5، ص‏153).
24 . ذکر این نکته لازم است که تراضى مصدر باب تفاعل است که براى مشارکت‏حقیقى بین دو طرفى که در انجام عملى مساوى هستند به کار مى‏رود، بر خلاف مشارکت در باب مفاعله که تعلق فعل به فاعل به نحو غلبه و کثرت است; به همین جهت است که از نظر اعراب در لغت تازى در باب تفاعل تفاوتى نیست مثل تراضى خالد و ماجد. بر خلاف باب مفاعله که در اعراب تفاوت وجود دارد مثل ضارب بکر زیدا. (سیبویه، الکتاب، ج‏4، ص‏69).
25 . « الا ان تکون تجارة عن تراض‏» نساء، آیه‏29 «انما البیع عن تراض‏» (ابن ماجه، سنن، کتاب التجارات، باب بیع الخیار، ج‏2، ص‏737; صنعانى، سبل الاسلام، ج‏3، ص‏787).
26 . غزالى; احیاء العلوم، ج‏4، ص‏288-334.
27 . \" امتلاء الاختیار و بلوغه نهایته بحیث‏یفضى اثره الى الظاهر من ظهور الشاشة فى الوجه و نحوها\" (بخارى، کشف الاسرار عن اصول البزدوى، ج‏4، ص‏382.
28. احمد بن حجر هیثمى شافعى، تحفة المحتاج، ج‏4، ص‏229; رملى، نهایة المحتاج، ج‏6، ص‏334.
29 . لنگرودى، ترمینولوژى حقوقى، ص 335، ش‏2683.
30 . محقق اصفهانى رضا را اعم از شوق طبعى و عقلى مى‏داند و به همین دلیل استناد به آیه «الا ان تکون تجارة عن تراض‏» و روایت «لا یحل مال امرء الا بطیب نفسه‏» را براى فساد معامله اکراهى نادرست مى‏داند (اصفهانى، حاشیه مکاسب، ج‏2، ص‏40).
31 . ابوزید دبوسى، تقویم الادله، ص 455; تهانوى، کشاف اصطلاحات الفنون، ج‏3، ص‏333.
32 . امام خمینى در این زمینه مى‏گوید: فکان القائل زعم ان الارادة شوق مؤکد و هو غیر وجیه مخالف للوجدان و البرهان لان الارادة و الشوق من مقولتین و لیس الشوق عینها و لا من مبادیها دائما، نعم هو من مبادیها غالبا; امام خمینى، کتاب البیع، ج‏2، ص‏56.
33 . نساء29: «یا ایها الذین آمنوا لاتاکلو اموالکم بینکم بالباطل الا ان تکون تجارة عن تراض‏».
34 . آیه الله خوئى، مصباح الفقاهه، ج‏3، ص‏287-288; سید على طباطبائى، ریاض المسائل، ج‏1، ص‏183; محقق ایروانى، حاشیه مکاسب، ص‏110.
35 . نائینى، منیة الطالب، ج 1، ص‏183.
36 . منظور از اختیار در عبارات فقیهان عامه همان قصد است.
37 . ابو زهره، الملکیة و نظریة العقد، ص‏300 به نقل از کشف الاسرار على اصول فجر الاسلام، ج 4، ص 502; همچنین رجوع کنید به شیخ على خفیف، احکام المعاملات الشرعیه، ص‏363:« وجود الاختیار لا یستلزم وجود الرضا لان مجرد القصد الى شى‏ء لایلزم منه الرغبة فیه‏».
38 . برخى از مواردى که در فقه اسلام، رضاى بدون قصد انشا مورد بحث فقیهان قرار گرفته عبارت است از:1- در زمانى که عقد فضولى مقرون به رضاى مالک است، ولى مالک رضاى خود را اظهار و انشا نکند.2- مطابق آراى برخى فقیهان در عقود اذنى طرفین رضایت دارند، ولى قصد انشا ندارند.3- یکى از فقیهان امامیه مى‏گوید: «زمانى که وکیل مستغنى مى‏شود رضاى انشائى موکل به علت انفساخ عقد وکالت زایل مى‏شود، ولى از جانب موکل یک رضاى غیر انشائى باقى مى‏ماند که وکیل به استناد آن در امور موکل مداخله مى‏کند».
39 . نائینى، منیة الطالب، ج 1، ص 110; همچنین ر. ک به شیخ انصارى، مکاسب.
40 . حکیم، نهج‏الفقاهة، ج‏1، ص‏185; احمد بن محمد بن مهدى نراقى، مستند الشیعه، ج 1، فصل دوم از شرایط متعاقدین; نجفى، جواهر الکلام، ج‏27، ص‏267، مولى احمد مقدس اردبیلى، شرح ارشاد، ش‏7، ج‏8، ص‏156.
41 . مولى احمد مقدس اردبیلى، شرح ارشاد، ج 8، ص‏156.
42 . احمد بن محمد بن مهدى نراقى، مستند الشیعه، ج‏1، فصل دوم از شرایط متعاقدین.
43 . حکیم، نهج الفقاهة، ج‏1، ص‏188-189. همچنین ظاهر عبارات برخى از فقیهان ملازمه بین قصد و رضا است‏به گونه‏اى که با فقدان رضا، قصدى محقق نمى‏شود; نجفى، جواهر الکلام، ج‏22،267-269، انه ان لم تکن المساله اجماعیه فللنظر فیها مجال کما اعترف به فى جامع المقاصد، ضرورة عدم اندراجه فى العقود بعد فرض قصد العقد به. بعد ما عرفت من فقد القصد فى المکره و الهاذل الذى یمکن دعوى انتفاء اسم العقد بانتفائه حینئذ; محقق ثانى، جامع المقاصد، کتاب المتاجر، ج‏4، ص 62: اعلم ان هذه المسئله ان کانت اجماعیة فلا بحث و الا فللنظر فیها مجال لانتفاء القصد اصالتا و راسا مع عدم الرضى و لایتحقق العقد المشروط بالقصد اذ لم یتحقق الرضى لان الظاهر من کون العقود تابعة للقصود اعتبار القصد لها دون المتاخر; علامه حلى، تحریر الاحکام، ج 5، ص 51: و لو اکره على الطلاق فطلق ناویا له فالاقرب انه غیر مکره اذ لااکراه على القصد; شهید اول، القواعد و الفوائد، ج 1، ص 101-102: النیة هى القصد الى التلفظ بالصیغة مریدا غایتها فلو قصد لفظ الارادة غایته کما فى المکره لم یقع العقد و لا الایقاع سواء قصد ضد غایتة او لم یقصد; هممچنین ر.ک. به شهید ثانى، مسالک الافهام، ج‏1، ص‏171; نیز ر. ک. به خوئى، مصباح الفقاهة، ج‏3، ص‏284 در توضیح کلام مسالک الافهام.
44 . سیوطى، فتاوى سیوطى، ص‏143.
45 . شاطبى، موافقات، ج 2، ص‏7; خطاب، مواهب الجلیل، ج‏4، ص‏245; على حنیف، مختصر الاحکام و المعاملات، ص‏135; ابوزهره، الملکیه و نظریه العقد، ص‏200.
46 . ابوزهره، پیشین، ص‏203; الشافعى، الامام، ج‏3،ص 20; ابن قیم، الموفقین، ج‏3، ص 108; ابن حزم، محلى، ج‏9 ،258; نووى، المجموع شرح المهذب، ج‏9، ص‏158-160.
47 . همان منابع.
48 . لنگرودى، تاثیر اراده در حقوق مدنى، ش‏246.
49 . لنگرودى، تاثیر اراده در حقوق مدنى، ش‏527-528.
50 . لنگرودى، تاثیر اراده در حقوق مدنى، ش‏246.
51 . لنگرودى، ترمینولوژى حقوقى، ش‏717، ص 92; همچنین ر. ک لنگرودى، تاثیر اراده در حقوق مدنى، ش‏527-528.
52 . براى مطالعه تفصیلى در زمینه دیدگاه حقوق وضعى در منابع حقوقى مربوطه مراجعه شود.
53 . این عقیده بر خلاف نظریه مرحوم حکیم در نهج الفقاهة، ج 1، ص 185، است که مى‏گوید درصحت معامله رضا و طیب نفس ذاتى معتبر نیست‏بلکه طیب نفس به عنوان اولى یا ثانوى کافى است.
54 . مرحوم شهید صدر در این زمینه تحلیل دیگرى کرده است که از آن با عنوان مسلک سلطنت‏یاد مى‏کند. ر. ک به شهید صدر، بحوث فى علم الاصول، ج 2، ص‏27-29.
55 . خوئى، مصباح الفقاهة، ج‏3، ص 288.
56 . محقق ایروانى در تبیین این مطلب مى‏گوید: فرق مکره و مضطر این است که مکره قصد تسبب و رضا نداشته و فقط قصد انشاء دارد. در حالى که مضطر هم قصد انشا و هم قصد تسبب و رضا دارد (ایروانى، حاشیه بر مکاسب، ص 110).
57 . امام خمینى، کتاب البیع، ج 2، ص 55; اصفهانى، حاشیه مکاسب، ج 1، ص 118.
58 . روایت عبدالله بن سنان: قال ابو عبدالله علیه السلام: لا یمین فى غضب و لا فى قطعیة و لا فى جبر و لا فى اکراه، قال: قلت اصلحک الله فما فرق بین الجبر و اللاکراه؟ فقال الجبر من السلطان و یکون الاکراه من الزوجة و الام و الاب و لیس ذلک بشئى. (حر عاملى، وسایل الشیعه، باب‏16، کتاب الایمان، حدیث 1.
59 . سید محمد کاظم یزدى، حاشیه بر مکاسب، ص 120; سید محسن طباطبایى حکیم، نهج الفقاهة، ص 188-189.
60 . امام خمینى، کتاب البیع، ج 1، ص 81.
61 . طرفداران این نظریه فقیهانى مانند محمد حسین اصفهانى، امام خمینى، سید محمد کاظم یزدى، سید محسن حکیم و برخى فقیهان دیگر هستند.
نویسنده : جلیل قنواتى

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.