دانلود-پاورپوینت-درس-سوم-پیام-های-آسمانی-پایه-هفتم-تلخ-یا-شیرین
دانلود پاورپوینت درس سوم پیام های آسمانی پایه هفتم تلخ یا شیرین
فرمت فایل دانلودی: .ppt
فرمت فایل اصلی: ppt
تعداد صفحات: 35
حجم فایل: 32244 کیلوبایت
 

دانلود پاورپوینت درس سوم پیام های آسمانی پایه هفتم تلخ یا شیرین

این پاورپوینت آموزشی، جذاب، قابل ویرایش، کاملا منطبق با کتب درسی و با تعداد اسلاد ذکر شده تهیه و تنظیم شده است.

با بکارگیری نمودار ها ، تصاویر جالب و جذاب و دسته بندی مطالب سعی شده یادگیری مطالب را برای دانش آموزان عزیز تسهیل بخشیم.

با انتخاب این پاورپوینت از تدریس و آموزش لذت خواهید برد.

بدیهی است عناوین و مطالب و اسلایدها توسط دبیران مجرب و دلسوز در جهت گسترش علم و دانش روزافزون همه دانش آموزان علم با ظرافت خاص جمع آوری شده است.

مناسب برای معلمان، دانش آموزان و اولیای گرامی برای یادگیری بهتر دانش آموزان عزیز

نوع فایل : پاورپوینت

قابل ویرایش : 35 اسلاید


 



یـا پادشاهِ زیرک بر روی تخت گران قیمت قصر نشسته بود و به حوادث عجیب امروز فکر می کرد ...

مخفیانه لباس مردم عادی شهر را پوشید و از قصر بیرون رفت ...

ناگهان گرمی دستی را روی شانه هایش احساس کرد ...

سالهای سال است که مردم این شهر طبق یک رسم قدیمی ، در روز معینی کنار دروازه ی شهر جمع می شوند و ...

پادشاه قبلی را بر کشتی سوار می کنند و به جزیره ای می برند و در آنجا می گذارند...

اگر شما بخواهید من نشانی آن جزیره را به شما خواهم داد...

آن شب تا نزدیک صبح در قصر قدم می زد و فکر می کرد ...

آسایش یک ساله در قصر و رنج همیشگی ...

یک سال زحمت و در عوض راحتی همیشگی ...

اما بالاخره نزدیک صبح بود که تصمیم خودش را گرفت ...

رسیدگی به کارهای مردم و تلاش برای حل مشکلات آنان ...

استفاده از راهنمایی پیر مرد دانا ...

توضیح برنامه هایش برای چند دوست قابل اعتماد و...

تبدیل هدایای مردم به مصالح ساختمانی و نهال درختان و گله های گوسفند...

هیچ چیز از اموالش را در قصر نگه نمی داشت ...

فرستادن کشاورزان و کارگران و خدمتکاران مورد اعتماد به جزیره ...

چه تصمیمی؟ هر چند روز یک بار ، بدون این که کسی خبر شود  یک کشتی از ساحل شهر به جزیره می رفت و ...

همه چیز طبق برنامه پیش می رفت ، تا اینکه یک شب ...

نگهبانان قصر دست و پای سلطان را بسته بودند و می خواستند او را با خود ببرند ...

من آماده نیستم ، کمی فرصت بدهید ...

لا اقل بگذارید وسائل شخصی ام را بردارم ...

وقتی او را از قصر بیرون بردند در میان جمعیت ...

چشمش به پیر مرد دلسوز افتاد که با رضایت به او نگاه می کرد ....

عدّه ی زیادی در جزیره منتظر ورود دوست عزیزشان ( پادشاه ) بودند...

قصر زیبا و مجلّلش را که در میان باغی بود برای آمدنش آراسته بودند...

سال ها بعد ، مردم آن شهر بزرگ از دریانوردان می شنیدند که در وسط دریا شهری زیبا و بی نظیر هست که ...


در این رابطه جاهای خالی را پر کنید :

الف) زیرک که برای اولین بار به آن شهر آمده بود به راهنما نیاز داشت .
ما نیز چون ...
ب) او می توانست تمام وقتش را به استراحت در قصر بپردازد .
ما هم می توانیم ...
ج) زمان پادشاهیش خیلی زود سپری شد .
ما هم ...
د) اصلا گمان نمی کرد که نگهبانان ناگهان ، نیمه شب به سراغش بیایند .
ما هم ...
ه) نگهبانان هنگام رفتن اجازه ی هیچ کاری را به او ندادند.
مرگ هم ...
و) او در آن جزیره ی زیبا در جایی زندگی می کرد که خودش ساخته بود .
ماهم با فرستادن ...
ز) اگر زیرک وارد این شهر نمی شد ، هرگز نمی توانست روزی پادشاه جزیره ی زیبا شود .
ما هم اگر ... داستان زیرک شباهت های زیادی به زندگی ما دارد .
 

در این رابطه جاهای خالی را پر کنید :

الف) زیرک که برای اولین بار به آن شهر آمده بود به راهنما نیاز داشت .
ما نیز چون یکبار به دنیا می آییم به راهنمایی پیامبران و ... نیازمندیم .
ب) او می توانست تمام وقتش را به استراحت در قصر بپردازد .
ما هم می توانیم ...
ج) زمان پادشاهیش خیلی زود سپری شد .
ما هم ...
د) اصلا گمان نمی کرد که نگهبانان ناگهان ، نیمی آید
 

در ادامه و همچنین گالری تصاویر تعدادی از اسلاید ها برای نمایش قرار داده شده است 

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.